فرق مهاجران ایرانی با سایر کشور ها چیست؟

به گزارش وبلاگ امین و کیوان، یک جامعه شناس گفت: مردم در اروپا هم جابه جا می شوند، اما اصطلاحاً نمی فرایند تا برای همواره گم بشوند، آن ها می فرایند که موثر واقع بشوند و در عین حال برگردند تا در جامعه خودشان اثرگذار شوند.

فرق مهاجران ایرانی با سایر کشور ها چیست؟

به گزارش خبرآنلاین، تقی آزاد ارمکی اعلام کرد: مردم در اروپا هم جابه جا می شوند، اما اصطلاحاً نمی فرایند تا برای همواره گم بشوند، آن ها می فرایند که موثر واقع بشوند و در عین حال برگردند تا در جامعه خودشان اثرگذار شوند. من با ایتالیایی هایی در آمریکا و کانادا روبرو شدم که مهاجرت نموده بودند نه برای این که برای همواره در آمریکا باشند بلکه آمده بودند یک موقعیت خوب شغلی و فرهنگی پیدا نمایند نه برای این که علیه سرزمین خودشان باشند بلکه احتمالاً مجدد به سرزمین خودشان برگردند.

شما مهاجرت در ایران را نگاه کنید، دقیقاً یک راستا یکطرفه است، آدم ها می فرایند که در دنیا گم بشوند، می فرایند در یک سرزمین دیگری زندگی نمایند و وقتی که رسیدند می گویند آخیش (کنایه از رها شدن) و خیلی های شان به کشور بی اعتنا می شوند و از کشورشان فاصله می گیرند، گویی به سرعت فرهنگ محلی را می پذیرند، بنابراین عموماً می فرایند که بمانند، به همین علت است که ایرانیان مهاجرت نموده نقش عمده ای در ساختن دنیا دیگر پیدا می نمایند، مثل این نیست که یک دوره ای قبل از انقلاب کارگران ایرانی به ژاپن و کویت می رفتند سرمایه کسب می کردند و برمی گشتند، این مسئله حکایت از بحران ایران با دنیا پیرامونی دارد و نقش اساسی آن به دولت و گروه های ذی نفوذ، تجار، روشنفکران و سیاستمداران برمی گردد.

عمده ترین و شاخص ترین بحرانی که با آن روبرو هستیم بحران ناکارآمدی نظام سیاسی است، دولت هایی که در ایران تشکیل می شوند کوشش می نمایند به این بحران پاسخ دهند، مثلاً ایده هایی مانند اصلاحات، دموکراسی، عدالت، مقابله با نابرابری، کوچک کردن دولت، دولت ملی یا مردمی، دولت نوکر یا خادم مطرح می گردد، همه این ها پاسخی برای عبور از بحران ماندگار معاصر ایرانی است که من نام آن را بحران ناکارآمدی نظام سیاسی می گذارم، متاسفانه این بحران خودش را به اشکال گوناگون تکثیر نموده است، مانند بحران مآغازیت، فساد، بحران اقتصادی، اقتصادی اعتباری، بانکی و مانند این ها، اما اساساً کسی نمی تواند این بحران ها را سامان دهد چراکه ما با بحران ناکارآمدی روبرو هستیم، مثلاً آموزش و پرروش را در نظر بگیرید، ما این همه متخصص داریم، جمعیت نخبگان بیکار داریم که همگی به همان بحران ناکارآمدی نظام سیاسی برمی گردد، اگر نظام سیاسی کارآمد بود این راستا در آموزش و پرورش طی نمی شد، شما توجه کنید دوره کرونا به علت دو سال تعطیلی یک فرصت خیلی خوبی بود برای این که ما یک رفتار های جدیدی در نظام اجتماعی و سیاسی مدیریتی خودمان دنبال کنیم، ولیکن دوباره مدرسه ها را همان طور مانند سابق آغاز کردیم، دوباره نظام کنکور و دانشگاه ها را مانند سابق آغاز کردیم، و همین طور داریم مردم را به مدرسه و دانشگاه و نظام مدرک هول می دهیم، این نشان می دهد هیچ وزیر یا شورای عالی با ایده ای که آمده نتوانسته است کاری کند، چراکه آن بحران ناکارآمدی سر جای خودش باقی است.

ما بحرانی مثل مدیریت شهری داریم، شهردار عوض می گردد انگار فقط تابلو های سطح شهر عوض می گردد، تا دیروز تابلو ها می گفتند روی خط عابر پیاده راه نروید، امروز تابلو ها می گویند خانواده شهدا را قدر بدانید، بنابراین فقط تابلو ها تغییر کرد، مدیریت شهری نتوانسته تصمیم جدی بگیرد با این که آقای زاکانی با اراده جدی آمده است که شهر را عوض کند، چرا نمی تواند انجام دهد، برای این که بحران ناکارآمدی نظام سیاسی وجود دارد، اگر این بحران را به سرعت درمان نکنیم ممکن است ما را به فروپاشی نزدیک کند.

بحران ناکارآمدی نظام سیاسی منشا فراوری نابه سامانی و آسیب اجتماعی است، اگر جامعه ای نظام سیاسی متعهد به وظایف خودش در چارچوب قانون داشت این مسائل کمتر می شد، چون نظام سیاسی ما در این اشل ها جا نمی گیرد و خودش دارد برای دیگران فراوری سند و اهداف می نماید، خودش از جایگاه داوری خارج شده است و دارد منشا نابه سامانی می گردد، ادعای من این است که کشور ایران سراپا آسیب اجتماعی است. شما به من بگویید کجا ها آسیب اجتماعی نمی بینید، نظام مطبوعات، نظام مدرسه، نظام خانواده، همگی به شرایط آسیب خیلی خطرناکی دچار شده اند، برای این که آن عنصر اصلی که می توانست جلوی این آسیب ها را بگیرد خودش بیمار است، مثل پزشکی که قرار است جراحی کند، اما خودش لرزه دارد، جراحی که دستش بلرزد در ساده ترین عمل می تواند منجر به مرگ بیمار گردد، چنین اتفاقی برای جامعه ایرانی افتاده است. امروز آسیب ها از رابطه بین من و فرد نزدیک به خودم، مانند همسر یا فرزندم آغاز شده تا دنیا بیرونی، ما همه جا آسیب های فراگیر داریم و متاسفانه به یک درد مزمن و پنهان شده لاعلاج تبدیل شده است که می تواند خطرناک باشد، وقتی آسیب های متعدد وجود دارد، اما راه چاره هایی برای آن وجود ندارد مردمان عصبانی فراوری می گردد، آدم هایی که نمی توانند از سرمایه های اخلاقی و فرهنگی خودشان استفاده نمایند.

منبع: فرارو

به "فرق مهاجران ایرانی با سایر کشور ها چیست؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فرق مهاجران ایرانی با سایر کشور ها چیست؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید